آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

پسر تمیز من

توی عکس خیلی مشخص نیست . فیلم گویای کامله. کودک کار( به گفته خاله جون)   یه روش جدید واسه سرگرم کردنت و خوروندن غذا به شما گل پسر. یه بار آب بازی کردی حالا هرجا سینک ظرفشویی میبینی دلت می خواد بپری توش وآب بازی کنی   شرمنده باید شطرنجیش می کردم. آخه لباساتو خیس کردی مجبور شدم لختت کنم   دیشب خونه خاله جون. در حال تمیز کاری میز ها وکمک به خاله جون     ...
31 ارديبهشت 1390

بدون عنوان

می گن بعضی مامانا بعد از زایمانشون دچار افسردگی میشن. حالا نمی دونم من چم شده. بعد از تولد تو نازپسری , عاشق کارای خونه شدم. صب تاشب که بابایی برمی گرده یا این ورو دستمال می کشم یا جارو میزنم , خلاصه که خودم از دست خودم به امون اومدم. منیکه میکشتیم خونه آنا جون بودم زورم میومد اتاق خودمو گردگیری کنم , حالا شدم یه پا کوزت خونه. گاهی اوقات میترسم یه جورایی انگاری وسواس پیدا کردم. پشت سر تو و بابایی راه میرم تا مبادا آشغال بریزین. آنا جون می گن برم دکتر شاید منم افسرده شدم.   اما منظورم از این حرفا این بود که یه داستانی از تو بگم بخندی   اثر همنشین در توام اثر کرد   چند روز پیش که توی آشپزخونه مشغول بودم .تو...
31 ارديبهشت 1390

عکسهای تنوری ازدیشب تا امروز

بازی با اسباب بازی های صدادار ومتحرک وچراغ دار تکامل دیگه کودک انسان: بازی مورد علاقه از سن یکسالگی به بعد     آموزش در حد ابتدایی برای نشستن در لگن آموزشی جهت راحتی پدر خونواده در خرید پوشک و کاهش هزینه های کمر شکن خرید پوشک   مکان: پارک بنفشه سرسره بازی از لذت بخش ترین لحظه های زندگی کودک بی زبون انسان به ویژه کودکانیکه بسیار ددری شدن و علاقه زیادی به پارک رفتن دارن( ازهمه بیشتر مادر خونواده که خودش عصر به عصر هرروز به بهانه دلگیری و اجتماعی شدن کودکش به پارک پناه می آورد)     مکان: پارک بنفشه زمان: دیشب بعد از اومدن پدر خونواده خسته و مونده از سر کار نوع بازی: بازی با گل...
29 ارديبهشت 1390

پیشاپیش مادر عزیزتر ازجانم این نوشته زیبا رو تقدیم دل مهربونت می کنم

  می دونم هنوز چند روزی به بزرگ داشت  تو  مامان گلم مونده اما این روزها و اسمهاشون مهم نیستن مهم برای من تویی مامان عزیزتر از جونم که با وجود اینکه من دیگه بزرگ شدم و خودم بچه ای در دامن دارم تو هنوز دلت واسه من میتپه دستاتو می بوسم برای من دعا کن          صدای پای تو را به تمام دنیا نمی توان فروخت. سلام تو، عین خداحافظی از دردهای فرو ریخته بر دیوار دل است. آفتاب چشم های تو، زودتر از آفتاب پشت بام سر می زند، سرازیر می شود از پنجره ها به اتاق. صدای آب، با صدای نفس های تو جاری است در خانه. خروس خوان صبح را که بیدار می شوی، صدای پای تو، بلای جان تاریکی است. حضورت خاط...
28 ارديبهشت 1390

کاردستی روز مادر

            پسر خوبم چند روز دیگه یه مناسبت خوب داریم روز قشنگ مادر خیلی دوست داشتم واسه آنا جون یه هدیه از طرف تو بدم یه سری زدم به سایتای دیگه. چند تا کارت تبریک پیدا کردم که خیلی باید درست کردنشون راحت باشه. عکسای بالا رو ببین مواد لازمشون: مقوای رنگی ، کاموا در رنگ های مختلف ، چسب  وقیچی و سوزن ( در طرح قلب)   باید دست بکارشم تا ببینم می تونم بسازمشون.     ...
28 ارديبهشت 1390

بدون عنوان

  طفلک من اگه بخوام روند غذاخوردن تو رو روی نمودار بکشم , می دونی نمودارش چه شکلی میشه؟ میشه عینهو کوه های هزار مسجد.   برو بالا بیا پایین   منکه دیگه کم آوردم چشامو که بازمی کنم می گم خوب امروز چی درست کنم بدم این پسمل بخوره نیرو بگیره.......... یکم می گذره می گم : ای بابا این آقا کوچولو که منو گذاشته سرکار. چیزی لب نمی زنه. ماشالاه یه روز نمی دونم چطور سیرت کنم یه روزم که باقاشق دنبال سرت می کنم(آره می دونم مامانی به زور نباید به بچه غذا داد) جون مامان جون مامان طفلکت یه قاشق بخور آخه چطور چیزی نمی خوری بازم انرژی واسه شیطونی داری , خدا داند وبس ایکاش یکمی از این بی اشتهاییتو من داشتم ...
28 ارديبهشت 1390

چرا بهشت زیر پای مادراست؟

قبل از شام بابایی بستنی لیوانی رو آورد و شروع کرد قاشق قاشق خوروندن به تو پسر خوشگل. منم توی آشپزخونه مشغول آماده کردن شام بودم. بابایی گفت بستنیم دوست داره ها. گفتم آره. اتفاقا بستنی از یکسالگی به بعد جزو دسرهای مورد علاقه بچه هاست.. شام رو که آوردم . یه چند لقمه ای خوردی و مثل همیشه در حال چرخیدن دور سفره و منو بابایی شدی. تازگی اصلا نمی فهمیم چی می خوریم. بابایی متاسفانه عاشق نوشابه ست وتوام که پسر همون پدری بدجوری هواخواهی. تا صدای پیسسسس رو میشنوی گوشات تیز میشن. منم غرغرو می کنم که ای بابا هرچی زحمت میکشم این پسر غذاهای مقوی بخوره شب همه چی نقش بر آب میشه. خلاصه که حریفت نمیشیم.باید یه لیوان کامل نوش جون کنی. سف...
26 ارديبهشت 1390

آب سومین کلمه معنی دار

بازبون بی زبونی حرفاتو داری حالیم می کنی. ببخشید آقا پسر شما اهل کجایین؟ آخه یه لهجه عجیبی دارین؟ . . وای  که امروز صبح  دوباره دلت غش رفت که مامانی رو زابرا کنی و کله سحر بیدارشی.   نمی دونم این سحرخیزی تو به کی رفته به بابایی هه هه هه ... هوهوهو........هاهاها....... نگو که خندم می گیره . بابایی و خوابش که معروفن   خب اصلا انگار نه انگار که ساعت 6 و نیمه صبحه. میری سراغ کشوی  لباسا چندتا شونو انتخاب می کنی و لباسا پر شونه پر بعدشم میری سراغ گیتاربابایی   دنگ دونگ خودتم لذت میبری تکرار می کنی منم خندم می گیره از لهجه تو قربونت بشم با انگشت اشاره می ...
25 ارديبهشت 1390

بازی ها و اسباب بازی های مناسب برای کودکان همسن تو(یکسال به بالا)

    در یک سالگی از اس با ب با زی های کوکی که راه می روند و صدا می دهند خوشش می آید و توجهش به آن ها جلب می شود. همچنین به پرنده ها، حیوانات، وسایل نقلیه و کسانی که حرکت می کنند نیز توجه می کند. می توان او را نشاند و با قل دادن توپ، او را با توپ با زی آشنا کرد. کودک تا یک سالگی با هر وسیله ای که در اختیارش قرار گیرد، با زی می کند و آن ها را از چند جنبه مورد بررسی قرار می دهد؛ از لحاظ زبری، نرمی، طعم، صدا و امثال آن. برای بچه های این سن جغجغه، عروسک و حلقه های نرمی که تمیز کردن آن ها آسان با شد بسیار مناسب است. کودک ی که تازه می خواهد راه بیفتد به اشیایی علاقه دارد که بتواند با آن ها کاری انجام دهد...
24 ارديبهشت 1390

اولین سال تولد همراه با تب فراون

عزیزکم ماجرای شب تولدت رو واست گفتم و اینکه یه شب مونده به تولدت همه برنامه های من نقش برآب شد. با اینکه حدودا دو ماهی از اون تاریخ گذشته, با شرمندگی تموم می خوام چند تا از عکساتو واسه یادگاری بذارم. الهی هیچ وقت ناخوش احوال نشی گلم. خودت که عکساتو ببینی می تونی حال و روزتو در اون شب حدس بزنی. دیشب که خاله جونا خونه ما بودن این عکسارو از روی فلش خاله جون ریختم توی کامپیوتر تا عزیز مامان نگه چرا ازاولین تولدم عکس ندارم. بدونکه دلم نیومد با دیدن عکسا ناراحتت کنم.     چشمات خبر از تب بالای تو داره. قربونت بشم که کلی بی قراری کردی هدیه خاله جون و دخترخاله صدف و پسرخاله سپهر.   هنوز که ه...
23 ارديبهشت 1390